جنگ ایران و اسرائیل ؛ فرصتهای پنهان تربیتی برای مدارس
وقتی از «جنگ ایران و اسرائیل» سخن میگوییم، اغلب ذهنها به سمت تحلیلهای سیاسی، نظامی یا رسانهای سوق پیدا میکند؛ اما در حاشیهی این نبرد، فضایی تربیتی و کمتر دیدهشده برای نظام آموزشی ما وجود دارد که شایستهی تأمل و بهرهبرداری است. هر دانشآموزان بنابر سن و سال، شهر محل سکونت، محیط اجتماعی پیرامون و… حالا به صورت دسته جمعی و یکشبه تجربه ای بکر کسب میکنند. تجربهای که هرچند غلظت متفاوتی در هر فرد دارد، اما ماهیتا یک چیز است: جنگ! آنچه در مدارس میگذرد، تنها آموزش علوم نیست؛ بلکه ساختن ذهن و منش آیندهسازان کشور است. دانشآموزان حالا باید به عنوان سرمایههای ارزشمند کشوری تحت مراقبت و البته آموزش قرار بگیرند. در این نوشتار، تلاش میشود فراتر از مفاهیم تکرارشدهای همچون «شجاعت»، «حس وطندوستی» یا «نفرت از دشمن»، به فرصتهایی عمیقتر و کمتر شنیدهشده پرداخته شود که موقعیت جنگ، امکان پرداختن به آنها را در مدرسه فراهم میکند.
۱. سواد رسانهای در میدان واقعیت، نه در کتاب درسی
جنگ ایران و اسرائیل، برخلاف جنگهای کلاسیک، شدیداً رسانهمحور و روایتمحور است. دانشآموزان در معرض دهها روایت متضاد، ویدئوهای احساسی و اخبار جعلی قرار دارند. این بهترین فرصت برای معلمان است تا سواد رسانهای را به شکل زنده و در متن واقعیت تمرین دهند:
- تحلیل و مقایسه منابع خبری مختلف
- تشخیص روایتسازیهای جانبدارانه
- تفکیک خبر از تحلیل و پروپاگاندا
- بررسی نمونههای تاریخی از جنگ رسانهای
مثال فعالیت کلاسی مربوط به جنگ ایران و اسرائیل: معلمان میتوانند با آوردن چند تیتر خبری از رسانههای متفاوت به کلاس، قدرت تشخیص، تحلیل و تردید سازنده را در دانشآموزان تقویت کنند.
۲. آموزش تامل، تفکر و صبر، حتی در زمان جنگ
در روزگاری که همهچیز به سرعت اتفاق میافتد، از ویدئوهای چندثانیهای تا تحلیلهای سطحی شبکههای اجتماعی، شاید جنگ ایران و اسرائیل فرصتی استثنائی برای تمرین آهستگی، تعمق و صبوری نباشد اما باید قبول کرد که آموزش این مهارتها برای مراقبت از نسل ایران بسیار حائز اهمیت است.
در کلاسهای درس، معلم میتواند به دانشآموزان کمک کند:
-
قبل از موضعگیری، تأمل کنند؛ هر خبری ارزش فکر کردن دارد
-
از اعتماد عجولانه به اخبار فاصله بگیرند؛ قبل از بررسی منبع، مدیریت هیجانات خود را تا حد ممکن داشته باشند
-
سکوت را بهعنوان انتخاب آگاهانه در برابر هیجانهای زودگذر بیاموزند
- درگیر بررسی اخبار لحظهای نشوند
به منظور تربیت نسلی که قرار است در آینده تصمیمساز باشد، این تمرینهای فکری پایهایترین نیازند. نوجوان امروز اگر نیاموزد که در طوفان احساسات، صاحب تصمیم خودش باشد، فردا اسیر پروپاگاندای دیگران خواهد شد.
مثال فعالیت کلاسی مربوط به جنگ ایران و اسرائیل:شاید به نظرتان بی ربط بیاید اما تمرین تنفس آگاهانه را با دانشآموزانتان امتحان کنید
۴. تمرین زیستن در نااطمینانی و ابهام
جنگ ایران و اسرائیل ازجمله بحرانهایی است که آیندهاش مبهم است. آیا جنگ گستردهای شکل میگیرد؟ احتمال دارد به نبرد تن به تن کشیده میشود؟ آیا اسرائیل عقبنشینی میکند؟ چنین فضای مبهمی، فرصتی طلایی برای تمرین تابآوری ذهنی و تفکر تحلیلی در میان نوجوانان است. معلمان میتوانند:
- بهجای پاسخهای قطعی، سؤالات باز مطرح کنند
- سناریوهای مختلف را با هم بررسی کنند
- مهارت مواجهه با اضطراب، بلاتکلیفی و تصمیمگیری در شرایط پیچیده را تقویت کنند
مثال فعالیت کلاسی مربوط به جنگ ایران و اسرائیل: اگر در معرض سیلی از سوالات سخت پاسخ دانشآموزان خود قرار گرفتید، کمی تامل کنید، سوالاتشان را از خودشان بپرسید. به جای پاسخگویی، سعی در مدیریت گفتگو داشته باشید. حتی میتوانید اینبار شما با چندین سوال از پیش تعیین شده در آستینتان به کلاس بروید.
۵. تقویت هویت ایرانی-اسلامی در نسبت با مسائل جهانی
جنگ ایران و اسرائیل فقط یک منازعه نظامی نیست؛ جدالی است بر سر معنا، بر سر ایستادگی، هویت و حقطلبی. در میانه این نبرد جهانی، فرصت نادری فراهم شده تا نوجوان ایرانی بار دیگر بپرسد: من کیستم؟ از کجا آمدهام؟ چرا ایران اینگونه میایستد؟ چرا جهان اینگونه به او مینگرد؟
این پرسشها اگر درست هدایت شوند، ریشهی هویتی نوجوان را تقویت میکنند:
-
هویت ایرانی–اسلامی یعنی افتخار به تاریخ و تمدنی که هم «اندیشه» دارد و هم «مقاومت»
-
یعنی فهم اینکه مسلمان بودن، فقط نماز و روزه نیست؛ بلکه آزادگی، غیرت و عدالتخواهی هم هست
-
یعنی درک اینکه ایرانی بودن، فقط به خاک نیست؛ به نگاه و انتخابی است که در برابر ظلم شکل میگیرد
مثال فعالیت کلاسی مربوط به جنگ ایران و اسرائیل: هر روز کلاستان را با شعر، دعا، شعار یا متنی درباره هویت ایرانی-اسلامی شروع نمایید.
۶. بهرهگیری از ادبیات، هنر و شعر برای معنا دادن به موقعیت پیش رو
برخلاف تصورات رایج، تحلیل جنگ فقط کار معلم تاریخ یا علوم اجتماعی نیست. معلم ادبیات، هنر و حتی ریاضی و فیزیک نیز میتواند در این عرصه نقش تربیتی ایفا کند:
- بررسی اشعار مقاومت از شاعران معاصر ایرانی و عرب
- تحلیل تصویرسازیهای هنری از جنگ و مقاومت
- بررسی ابعاد علمی جنگ افزارها
اینگونه فعالیتها به دانشآموزان کمک میکند رنج و ایستادگی را بهتر بفهمند، درونی کنند و معنا ببخشند.
مثال فعالیت کلاسی مربوط به جنگ ایران و اسرائیل: با کودکان قصههای شاهنامه بخوانید و یا نقالی کنید.
۷. روایتگری از جایگاه استراتژیک ایران در ابعاد مختلف و علل رویارویی با جهان
ایران در نقطهای ایستاده که جهان نمیتواند از کنار آن بیتفاوت عبور کند. نه فقط بهخاطر نفت یا موقعیت جغرافیایی، بلکه بهخاطر نقش تمدنی، اندیشهای و الگوسازیاش. جنگ ایران و اسرائیل آینهای است که بهروشنی نشان میدهد چرا ایران، خار چشم نظم جهانی استکبار شده است.
در کلاسهای درس، باید این مسئله باز شود که:
-
چرا ایران را تهدید میدانند؟ چون مستقل است، چون باج نمیدهد
-
چرا با اسرائیل رویارویی دارد؟ چون مسئله فقط خاک فلسطین نیست، مسئله کرامت انسانهاست
-
چرا ایران محور رسانههای جهان است؟ چون حرف نو دارد؛ حرفی که نظم موجود را به چالش میکشد
درک این ابعاد به دانشآموز کمک میکند خودش را بخشی از یک کل معنادار ببیند؛ احساس بیتأثیری نکند؛ و بفهمد حتی در سن نوجوانی هم میتواند در جبهه روایت، اندیشه، تحلیل و حقیقتجویی نقشی ایفا کند.
مثال فعالیت کلاسی مربوط به جنگ ایران و اسرائیل: معلم میتواند جدولی طراحی کند با ستونهایی مثل “دلیل دشمنی فلان کشور با ایران”، “چرا رسانهها روی فلان ماجرا تمرکز میکنند”، “چه بخشهایی از واقعیت پنهان میشود”، و دانشآموزان را تشویق کند که با تحقیق و گفتگو، این جدول را تکمیل کنند.
نتیجهگیری: جنگ را در مدرسه با «تربیت» پاسخ دهیم!
بله، جنگ ایران و اسرائیل فرصتی است برای تقویت روحیه مقاومت، غیرت ملی، و شجاعت. اما اگر در مدرسه تنها به این مفاهیم تکراری اکتفا کنیم، نسل آینده را از توان تحلیل، گفتگو، شفقت و تابآوری محروم کردهایم. کلاس درس، باید آینهای از واقعیت پیچیده جهان باشد؛ جایی که دانشآموزان هم رنج را ببینند، هم راه فهم و تغییر آن را بیاموزند. معلم، در چنین روزگاری، بیش از همیشه یک کنشگر اجتماعی است؛ و هر زنگ کلاس، میتواند سنگری برای ساختن جامعهای آگاهتر، انسانیتر و مقاومتر باشد.